نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی

نه سراغ من گرفتی ، نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـــانه ای که، نشنیده ای ندائـــــی

من به چشم مانده در راه، به دلی لبالب از«آه»
دیده ام که ره رسیــــــــــده به تقاطــع دوراهی

غصه ی دوباره ی من، قلب پاره پاره ی من
مانده در حسرت رویت، به سـلامی ونگاهی

این شکسته قلب عاشق، خون به سینه چون شقایق
زغمت چنان شکســــته که نباشــــــــدش دوائــــی

شب بی ترانه ی من، اشک عاشقانه ی من
می رود زغصـــه دل، تا به درگــه خدائی

توبرو که قلب شیدا، گرچه جان سپرده درجا
سر نهد به دامن غم، در فغان این جدائی  . . . 


 


قصه ی دوست داشتن تو 
نوستالژی کتاب هزار و یک شب دلتنگی ست 
که با خواندش هر بار 
چشمانم 
عاشقانه هایش را جار می زند 
تا وحشیانه بتازند واژه ها 
بر تن عریان اشعارم 
و می نویسم 
حکایت چشمان زنی را
که غرورش به خلسه می رود
تا بگوید دوستت دارم .

 

❤️????


????????????????????????????????????????????

بخواب آرام ای عشقم که من بیدار بیدارم
فراقت تا سحر هر دم کند بیمار بیمارم

بخواب آرامِ جانِ من کنارت بودم و هستم
بخواب آرام من امشب چو هر شب سخت هوشیارم

تمام هستی ام خوابی ، برایت شعر می گویم
بخواب آرام تا فردا که من مشتاق دیدارم

میان سینه ام بغضی دل من گریه می خواهد
ز ترس بودن بی تو ، ز فکرش نیز بیزارم

دلم تنگ است می دانی که بی تو هیچ و تنهایم
نگر بر تلخی ام بی تو به این روز و شب تارم

چه میشد گر سحر میشد دلم بی تاب روی تو
نوازش کن مرا هر دم که من بی عشق بیمارم

به چشمانت قسم عشقم که بی عشق تو میمیرم
فدای پاکیت گردم گل زیبا و بی خارم

تمام آرزوی من ، بخواب آرام چون هستم
نوازش می کنم مویت بخواب آرام ، بیدارم


من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم

من صبورم اما
چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یك شبنم افتاده ز غم مغمومم

من صبورم اما
بی دلیل از قفس كهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ غروب
و چراغی كه تو را از شب متروك دلم دور كند

من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه می داند چیست؟

 

????????????????????????

 


????????????

بگذار دوستت بدارم 
تا از اندوه دور بمانم 
تا از تاریکی برهم 
تا از زشتی دور شوم
بگذار دمی در کف دستان تو بخوابم .
ای امن ترین مکان ها ، با عشق تو می توانم 
هندسه ی جهان را دگرگون کنم ،،،
سرزمین موعود را در هم شکنم


????????????


عجیب همه میگویند جمعه ها دل گیر است

ولی برای من چهارشنبه ها نفس گیر است !

هر وقت ببینم کلافه ام و حالم گرفته است اول نگاه می کنم تا ببینم چهارشنبه نباشد!

اما این چهارشنبه متفاوت است

چهارشنبه هائی که  تو باشی زیباترین روز هفته است

چقدر خدای عزیزمان ما را دوست دارد

پائیز و باران و چهارشنبه و اول ربیع الاول و رزی زیبای من .

خدایا برای همه ی لطف های بیکرانت بر آستان مقدست سجده میکنم

سجده ی شکر و خوشحالی .

 

الحمدولله الذی خلق الرزی .

   
 

 


باز پائیز است و باران 

چقدر دل انگیز است و روح نواز

حس زیبای پائیز تا با باران ممزوج میگردد

حسی بی نظیر و رویایی است 

تمام سال در انتظارش چشم براهیم 

چه میشود وقتی 

پائیز باشد و باران بیاید و تو هم باشی. 

هفت رنگ عشق کامل میشود 

قشنگ تر از این ایام وجود ندارد

پس. 

بمان پائیز زیبایم 

بمان باران روح افزایم

بمان که تا تو باشی

تمام خوشیها و برکات الهی نازل میشود.

عزیزدلم 

حبیب قلبم 

طبیب روحم 

خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی 

و 

خوش بمان که فقط با تو خوشم. 


من حواسم به تو بود
محوِ پاییـزِ نگاهت بودم
و نفهمیدم کی
دلِ من عاشق شد. 

من حواسم به تو بود
نبضِ قلبم چون پُتک
سینه را میکوبید. 

تو نگاهم کردی
دلِ دنیا لرزید. 
در همان حال به تو دل بستم
به تو قولی دادم
تا نهایت تا عشق 
در کنارت هستم. 

گرچه میدانستم
عاشقی رنجِ بزرگی دارد 
تو که باشی اما
غصه ها خاموش اند
عشـق میباردو بس. 

دست در دستِ دلم بگذارو 
با نگاهت غم از این دلهـره ها بردارو
و نشانم بده عاشق هستی. 

دلِ من فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عـشق نباید ورزید 
ما به هم دل بستیم
و خدا هم خندید. 

حالِ من خط به خطش دستِ تو است
بین این شهـرِ شلوغ
تو مرا میدانی
با همین زمزمه ها شعرِ مرا میخوانی
تو پناهم هستی
و چه حالی دارد
که به من دل بستی. 

دلِ من
فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عـشق نباید ورزید

 


بت پرستم نکن اینگونه به سیمای خودت
قبله را کج نکنی بر رخ زیبای خودت

سجده گاهم تویی و قبله ی سیار منی
جهت قبله نما ، چهره ی دیبای خودت

مثل انجیلی و توراتی و وحی آمده ای
شده ای مذهب من با دم گیرای خودت

ساحری یا که فرستاده ای از سمت خدا
می کنی معجزه با دست مسیحای خودت

مریمی،روح خدا در نفست مشهود است
می کشانی تو مرا سمت کلیسای خودت

گر بگویم تو خدا هستی و من بنده ی تو
عین کفراست وشدم کافر وشیدای خودت

کافرم یا که مسلمان ، به تو ایمان دارم
آیه نازل نکن از چشم فریبای خودت

چشمم از شیوه چشمان تو حیران مانده
تو چه داری وسط دیده ی بینای خودت

لب ز لب وا بکنی از نفست می میرم
کرده ای واله مرا با لب شیوای خودت

عاشقت هستم و گفتم به تو اما گفتی.
خواهشا دل بکن ازخواهش بیجای خودت

 


❣????❣????❣????❣????❣


نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی

نه سراغ من گرفتی ، نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـــانه ای که، نشنیده ای ندائـــــی

من به چشم مانده در راه، به دلی لبالب از«آه»
دیده ام که ره رسیــــــــــده به تقاطــع دوراهی

غصه ی دوباره ی من، قلب پاره پاره ی من
مانده در حسرت رویت، به سـلامی ونگاهی

این شکسته قلب عاشق، خون به سینه چون شقایق
زغمت چنان شکســــته که نباشــــــــدش دوائــــی

شب بی ترانه ی من، اشک عاشقانه ی من
می رود زغصـــه دل، تا به درگــه خدائی

توبرو که قلب شیدا، گرچه جان سپرده درجا
سر نهد به دامن غم، در فغان این جدائی  . . . 


 


قصه ی دوست داشتن تو 
نوستالژی کتاب هزار و یک شب دلتنگی ست 
که با خواندش هر بار 
چشمانم 
عاشقانه هایش را جار می زند 
تا وحشیانه بتازند واژه ها 
بر تن عریان اشعارم 
و می نویسم 
حکایت چشمان زنی را
که غرورش به خلسه می رود
تا بگوید دوستت دارم .

 

❤️????


????????????????????????????????????????????

بخواب آرام ای عشقم که من بیدار بیدارم
فراقت تا سحر هر دم کند بیمار بیمارم

بخواب آرامِ جانِ من کنارت بودم و هستم
بخواب آرام من امشب چو هر شب سخت هوشیارم

تمام هستی ام خوابی ، برایت شعر می گویم
بخواب آرام تا فردا که من مشتاق دیدارم

میان سینه ام بغضی دل من گریه می خواهد
ز ترس بودن بی تو ، ز فکرش نیز بیزارم

دلم تنگ است می دانی که بی تو هیچ و تنهایم
نگر بر تلخی ام بی تو به این روز و شب تارم

چه میشد گر سحر میشد دلم بی تاب روی تو
نوازش کن مرا هر دم که من بی عشق بیمارم

به چشمانت قسم عشقم که بی عشق تو میمیرم
فدای پاکیت گردم گل زیبا و بی خارم

تمام آرزوی من ، بخواب آرام چون هستم
نوازش می کنم مویت بخواب آرام ، بیدارم


من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم

من صبورم اما
چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یك شبنم افتاده ز غم مغمومم

من صبورم اما
بی دلیل از قفس كهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ غروب
و چراغی كه تو را از شب متروك دلم دور كند

من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه می داند چیست؟

 

????????????????????????

 


????????????

بگذار دوستت بدارم 
تا از اندوه دور بمانم 
تا از تاریکی برهم 
تا از زشتی دور شوم
بگذار دمی در کف دستان تو بخوابم .
ای امن ترین مکان ها ، با عشق تو می توانم 
هندسه ی جهان را دگرگون کنم ،،،
سرزمین موعود را در هم شکنم


????????????


عجیب همه میگویند جمعه ها دل گیر است

ولی برای من چهارشنبه ها نفس گیر است !

هر وقت ببینم کلافه ام و حالم گرفته است اول نگاه می کنم تا ببینم چهارشنبه نباشد!

اما این چهارشنبه متفاوت است

چهارشنبه هائی که  تو باشی زیباترین روز هفته است

چقدر خدای عزیزمان ما را دوست دارد

پائیز و باران و چهارشنبه و اول ربیع الاول و رزی زیبای من .

خدایا برای همه ی لطف های بیکرانت بر آستان مقدست سجده میکنم

سجده ی شکر و خوشحالی .

 

الحمدولله الذی خلق الرزی .

   
 

 


باز پائیز است و باران 

چقدر دل انگیز است و روح نواز

حس زیبای پائیز تا با باران ممزوج میگردد

حسی بی نظیر و رویایی است 

تمام سال در انتظارش چشم براهیم 

چه میشود وقتی 

پائیز باشد و باران بیاید و تو هم باشی. 

هفت رنگ عشق کامل میشود 

قشنگ تر از این ایام وجود ندارد

پس. 

بمان پائیز زیبایم 

بمان باران روح افزایم

بمان که تا تو باشی

تمام خوشیها و برکات الهی نازل میشود.

عزیزدلم 

حبیب قلبم 

طبیب روحم 

خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی 

و 

خوش بمان که فقط با تو خوشم. 


من حواسم به تو بود
محوِ پاییـزِ نگاهت بودم
و نفهمیدم کی
دلِ من عاشق شد. 

من حواسم به تو بود
نبضِ قلبم چون پُتک
سینه را میکوبید. 

تو نگاهم کردی
دلِ دنیا لرزید. 
در همان حال به تو دل بستم
به تو قولی دادم
تا نهایت تا عشق 
در کنارت هستم. 

گرچه میدانستم
عاشقی رنجِ بزرگی دارد 
تو که باشی اما
غصه ها خاموش اند
عشـق میباردو بس. 

دست در دستِ دلم بگذارو 
با نگاهت غم از این دلهـره ها بردارو
و نشانم بده عاشق هستی. 

دلِ من فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عـشق نباید ورزید 
ما به هم دل بستیم
و خدا هم خندید. 

حالِ من خط به خطش دستِ تو است
بین این شهـرِ شلوغ
تو مرا میدانی
با همین زمزمه ها شعرِ مرا میخوانی
تو پناهم هستی
و چه حالی دارد
که به من دل بستی. 

دلِ من
فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عـشق نباید ورزید

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجمن آوا رادیو کودکانه کلکسیون اسکناس و سکه دانلود آهنگ های جدید اتاق تمیز